چیزی ندیدم
صدای پای یارآمدولی
یاری ندیدم
صدای عشق می آمدولی
عاشقی ندیدم
سخن درقبله گاه بودولی
قبله ای ندیدم
دلم جامانده بودولی
قلبی ندیدم
آسمان صاف بودوبی ابرولی
ستاره ای ندیدم
گفتی دوستت دارم ولی
خودت راندیدم
گفتی درمیان قلب خودگذارم توراولی
جزسنگ قلبی ندیدم
شایدبایدنگاهم راتغییردهمنظرات شما عزیزان:
یکی از دست نوشته هام هدیش میکنم به شما عزیزم امید وارم خوشت بیاد
زمانه را چه شده است
مردم چرا اینگونه اند
یاد روزهای قشنگ به خیر
روزهای که ندیده ایم
فقط آوازه اش شنیده ام
بابا بزرگ وقتی از قدیما میگه
از اون همه شادیو
معرفتو عشق آدما میگه
آدم دلش میسوزه
بیچاره دل من
طفلکی قلب شکسته ی تو
همه دنبال تکیه گاه عاطفین
اما کدوم تکیه گاه
کدوم آدم سربراه
آهای آدما
به خدا همه لایق محبتیم
اگه دوست داریم همدیگرو
خوبه که جون برای هم فدا کنیم
نکه همدیگروواسه هوس فداکنیم