چیزی ندیدم

خط خطی های زهرا

سلام.من شاعریانویسنده نیستم بلکه حرفهایی که ذهنم رودرگیرکردن روبرروی کاغذمیارم.امیدوارم خط خطی های من یه روزی دوای دردخاطرات من بشن.

چیزی ندیدم

صدای پای یارآمدولی

یاری ندیدم

صدای عشق می آمدولی

عاشقی ندیدم

سخن درقبله گاه بودولی

قبله ای ندیدم

دلم جامانده بودولی

قلبی ندیدم

آسمان صاف بودوبی ابرولی

ستاره ای ندیدم

گفتی دوستت دارم ولی

خودت راندیدم

گفتی درمیان قلب خودگذارم توراولی

جزسنگ قلبی ندیدم

شایدبایدنگاهم راتغییردهم


نظرات شما عزیزان:

امیرحسین
ساعت3:31---23 آبان 1391
سلام
یکی از دست نوشته هام هدیش میکنم به شما عزیزم امید وارم خوشت بیاد
زمانه را چه شده است

مردم چرا اینگونه اند

یاد روزهای قشنگ به خیر

روزهای که ندیده ایم

فقط آوازه اش شنیده ام

بابا بزرگ وقتی از قدیما میگه

از اون همه شادیو

معرفتو عشق آدما میگه

آدم دلش میسوزه

بیچاره دل من

طفلکی قلب شکسته ی تو

همه دنبال تکیه گاه عاطفین

اما کدوم تکیه گاه

کدوم آدم سربراه

آهای آدما

به خدا همه لایق محبتیم

اگه دوست داریم همدیگرو

خوبه که جون برای هم فدا کنیم

نکه همدیگروواسه هوس فداکنیم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:, ساعت 18:58 توسط زهراامینی |