مردیانامرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گاهی که به یادت خاطرات کهنه رازمزمه میکنم یادم می آیدمردبودن انتهای نامردیست درانتهای جاده نامردان مردی هست که نبودش راباهیچ بودنی عوض نخواهم کرد مردکه باشی دنیابرایت دگرگون است وتوبی رحم ترازتمام دنیا خواهی شد یادم دادی که مردهانامردندوقتی که دلداری رادربندخودمی بینند . . . . ومن دربندتوگرفتارشدم وتونامردترازتبری شدی که معشوق درخت بود . . . . سلام به همه مرسی که سرزدید ببخشیدخیلی نمیتونم به نت بیام ولی هروقت که بشه به وبلاگتون سرمیزنم بازم مرسی بابت نظرات قشنگتون میدونم فقط دارم خط خطی میکنم آخه مدتیه دستم به نوشتن نمیره معذرت ازهمگی دوستون دارم زیاد ...... یاحق
نظرات شما عزیزان: