کاش تباه نبود
کاش دنیاتباه نبود
کاش سرنوشت مااینگونه نبود
کاش جدایی سرنوشت قلبهای مانبود
وفاصله
ای کاش فاصله حاصل مهربانی دستهای مانبود
هرگز
کاش عاشق نمی شدم
چشمان توعاشقم کرد
خوشابه حالت ای یارکه می توانی باتمام وجودگریه کنی
ومن
درپستوی نگاه تو
خاموش می مانم
نه اشکی دارم ونه بالعکس هیچ آرامشی
فقط وفقط آه می کشم
به وسعت دریا
به وسعت هستی
آه می کشم
به وسعت فاصله هایمان
به وسعت تنهایی من ودل بی رحم تو
به وسعت ترسی که توازبیان عشق داری
آه می کشم وبا آهم به آتش می کشانم تمام هستیم را
تمام خاطراتی که باتوداشتم
وتوهرگزندانستی ای یارکه چقدرتورادوست داشتم
هرگزنگفتی دوستم داری
همه می گویندازخجالت است
ازشرم
ازترس
ازترس نه شنیدن است
اماتوکه می دانستی
تپش قلب من
بغض نهفته درصدایم
اشکهای بی پایانم
نگاه های عاشقانه ام
همه وهمه
برای توست
برای داشتن تو
برای بدست آوردنت
چه اشتباه بزرگی کردم
ای کاش من نیز چون توهرگزلب به سخن نمی گشودم
ای کاش خاموش می شدلبانم
تاتونیزنمی فهمیدی که دوستت دارم
تاغرورم رانمی شکستی
تادنیایم راداغان نمی کردی
ای کاش عارفی یاعاشقی به من می گفت که حاصل بیان عشقم
دیدن نفرت توست
کاش عاشق نمی شدم
کاش هرگزنمی گفتم که دوستت دارم
شایددیگرمیل به دست آوردن من راازدست نمی دادی
شایدمثل بچگی بازهم دوستم می داشتی
شایدشاید
نظرات شما عزیزان:
به خواندن و شنیدن شعر کاش زنده بودی مادر در شعر نو دعوتید..
لینکت کردم.
دوست داشتی بلینک
قربونت مینا