سنگهاازپای قفس..
سنگهاازپای قفس افتادن
آمدن وبرسرفقرمحبت ریختن
دنیاراشادی نبایددید
غصه هارابگواشک ریزد
دنیاعاشق نخواهدشد
تادلم خون است شقایق رانخواهدگفت
سرسبزمختصرحکایت می کنم ازتو
بیاقدری تامل کنم کنارخواب این رویا
این دل کجانشسته؟کجابه دنبال تومی گرده؟
این راه عینااشتباه آسمان قلبم بود
این دنیاساده گذرگاهیست
من بی توهیچم نفس هم حتی سهمم نخواهدبود
کلبه راویران کردی ای یار
بی خبرقصدسفرکردی اینبار
دلم غصه فراوان دارد
دلم ازدریاخون است
ازحادثه ترسیدم
ازروزجدایی بیمی مبهم
خیالی غریب
عشقی پرخاطره
خواهم داشت
جدایی یعنی
جیم دال الف یه یه
واین یعنی
جزدنیای آدمهایادی یاب
جرم دستان انسان یادآوری یادهاست
من می ایستم درهمین جا
قبرازآسمان تهی گشته
قبله راگم کرده ام گویی که دوست زدیدارم مایوس گشته
خجل داردتمام کارهای من
تمام حس تلخم
سهم نگاه تله اندود توبود
عاشقی رانبایدباقصه ای ازدردفریفت
من حاضرم
بگودردهابیایند
من منتظرشنیدن
ردپای عشق هستم
منتظریاری که هرگزنمی خواهدوصال را
آخ که چه امیدکاذبی دارم
آه ازدردویران شدن
آه ازحسرت ازیادرفتن
آه
من اینجاغریبم
غریبه تر ازغریبه
فقط من هستم
نظرات شما عزیزان:
شعرت واقعا تاثیرگذار و زیباست ،
و یک مقداری هم غمگینه ...
شاید اشتباه باشه بگیم ناامیدانه چون شاعر همیشه در دلش امید داره و کسی که قلم بر میداره و احساسش را روی کاغذ جاری میکنه روح بزرگی داره مثل تو و همه شاعرهاا
یزدان تو را، ز نور وفا آفریده است
نازم به آن شکوه و به آن عزّت و مقام
جنّت به زیر پای تو خوش آرمیده است
...........................
مرسی از حضور سبز و مهربونت !
شعرت رو خوندم . بعضی از سطرهاش قشنگ بود .
اگه از انتقاد ناراحت نشی ؛ میخام بگم ارتباط معنایی بین هیچ کدوم از سطرها وجود نداشت . بعضی ترکیب ها و تشبیه ها رو هم میشد بهتر نوشت .
برات آرزوی موفقیت میکنم .
شاد باش و شاد زی .