هیزم سوخته

خط خطی های زهرا

سلام.من شاعریانویسنده نیستم بلکه حرفهایی که ذهنم رودرگیرکردن روبرروی کاغذمیارم.امیدوارم خط خطی های من یه روزی دوای دردخاطرات من بشن.

هیزم سوخته

کوله بارش سنگین بود

می گویندپرازعشق است

پرازداستان

اونقال است...

می گویندخاطراتی می گوید

لحظه ای می نشیند

یک استکان چایی

یک نگاه گرم

قدری سکوت

شروع داستان

گفت این داستان است

باآغازکلام شیفته اش گشتم

انگارفراموش کردم

هرآغازپایانی دارد

انگارفراموش کردم

داستان های مردغریبه

همیشه پایانی تلخ دارد

تنهاثبات داستانهایش

مرگ عشق بود

مرگ احساس عاشقان

ادامه می دهد

می خندد،خنده اش مرابه یادعشق می اندازد

نگاهم می کندومن عاشق می شوم

کنارآتش می رود

عجب سرمایی!!!

عجب عشقی دراین سرماجاریست!!

وادامه می دهد

زندگی ماننداین سرماست

عشق نیزاین آتش است که توراگرم میکند

تورازنده نگه می دارد

پرسیدم:عاشقان کجایند؟

گفت بایک لحظه درنگ

هیزم اند(عاشقان هیزم این آتش اند)

وای خدای خوبی ها

این قصه تلخ تراززندگی سخت من است

گفتم:عاشقانی که بسوزندچگونه می مانند؟

می روندونابودمی شوند

لبخندتلخی زد

تمام تنم به لرزه افتاد

گفت:

عاشقی به ماندن نیست به سوختن است

آن هیزمی که خوب می سوزدعاشق تراست

نابودنمی شود

ازپس هرلحظه عاشق ترمی شود

عاشقان برای وصاله عشق بایدبسوزند

خاکسترعشق می ماند ودودسیاه دوری وجدایی

اما

معشوقت گرم خواهدگشت دراین سرمای بی احساس

گفتم:عاشقی بد و سخت است؟

اشک درگوشه چشمش نقش بست

گفت:من راکه می بینی

همان هیزم سوخته ام

سوختم برای وصال ولی زمعشوق جداماندم

عاشقی بدنیست

اگر

هردوعاشق باشید

گفت:عاشقم کرد

دیوانه اش که گشتم

رهایم کرد

گفت من بادیوانگی بیگانه ام

خواستم سخن بگویم

دیدم اورفته

وفقط

خاکستری ازآتش

بایک استکان چایی دست نخورده

برجاگذاشته است

دلم سوخت

من نیزعاشق شدم

شدم همان هیزم سوخته

رهگذرگذرکرد

نماند

نمی دانست من عاشق اوگشته ام

شایدعشق من جبران جدایی اوبود

اما

حال من مانده ام

و

حرفهای یک رهگذر

فراموش کرده بودم که رهگذرهمیشه رفتنیست

قول دادم

دیگرعاشق رهگذران نشوم

هرگز

حال من شده ام نقال

وتمام هدیه ام به رهگذران

یک استکان چایی

یک آتش گرم

و

قصه ی هیزم سوخته است

 

 


 



نظرات شما عزیزان:

اکبرهراتی
ساعت7:20---29 خرداد 1391
سلام

از بعثت او جهان جوان شد



گیتى چو بهشت جاودان شد



این عید به اهل دین مبارک



بر جمله مسلمین مبارک


one lover
ساعت16:19---27 خرداد 1391
سلام...
وبلاگت خیلی قشنگه...
به منم سر بزن...


م مثل ميترا
ساعت1:06---23 خرداد 1391
سلام
چقدر روون و صميمي زيبا بود.


هادی
ساعت4:46---20 خرداد 1391
چشمانت برای دیدن است نه بستن، پس چشمانت را برای دیدن حقایق بگشا




همواره در پیوند با رویاها باش، چرا که با مرگ رویاها، زندگی چون پرنده بال شکسته ای است، که یارای پروازش نیست.


امیر فرج اله زاده
ساعت0:43---19 خرداد 1391
سلام
عضو شدم
در اولین فرصت مطلب میدم



لقمان
ساعت12:01---18 خرداد 1391
سلام دوست گلم واقعا جالب بود مرسی.

ناصر
ساعت23:41---13 خرداد 1391
* */-/* *
* */-/* *
* */-/* *

شب شده ، نردبون گذاشتم بری سر جات بخوابی ماه من


=>amir & =>mina
ساعت16:39---12 خرداد 1391
naaaaaaaaaaaaaamard


dige pishe ma nemiyay

cheraaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa aaaaa?????????????????????????????????

bad
bad
bad
zahraye bad


روح آبی
ساعت16:04---9 خرداد 1391
بی تعارف....زیبا بود و نوستالوژیک.

درود


بی بی گل
ساعت12:42---8 خرداد 1391
سلام زهرا جون
لینکت کردم عزیزم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در یک شنبه 7 خرداد 1391برچسب:, ساعت 15:32 توسط زهراامینی |