آرامش

خط خطی های زهرا

سلام.من شاعریانویسنده نیستم بلکه حرفهایی که ذهنم رودرگیرکردن روبرروی کاغذمیارم.امیدوارم خط خطی های من یه روزی دوای دردخاطرات من بشن.

آرامش

همیشه فکرمیکردم که چراانقدرعاشق تنهایی هستم؟حالامی فهمم که دلیل بی قراری های مداومم درجمع چی بود.. چرانمی تونستم بین آدمابخندم.. انگارجنس منوآدمای اطرافم فرق داشت.. وقتی وارد شلوغی جاده ها میشدم آرومتربودم ،ازجمع مدام گریزان بودم وهستم .. بودن دربین آدمهارودوست ندارم. دلم میخوادتنهاباشم حتی گاهی که هوس رفتن به بیرون به سرم میزنه دوست دارم به کوهی یا جایی برم که هیچکسی اونجانباشه... فقط من باشم وخدا....................... روستای مادربزرگموخیلی دوس دارم چون شبااونجاتنهای تنهامیشم ومیتونم به راحتی به آسمون وماه وستاره هاش نگاه کنم بدون اینکه کسی مزاحم خلوتم بشه ازاینکهدیگران خلوتموبشکنن بیزارم دراین دنیای پرازهیاهووشلوغ جایی هست که اونجاخیلی آروم میشم... خیلی خیلی خیلی آروم(قبرستون) بعدامیام درموردش حرف میزنم



نظرات شما عزیزان:

behzadi
ساعت23:24---10 آذر 1392
درست وســـــط پیشــــانـــی ات
می شـــود قبلـــــه گــاه لبـهــای مــــــن
بـــــــوسه هــایـــــم را همان جــا حوالـــــه می کنـــــم
مواظب خودت باش اومدم سرزدم بهت نبودی


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:, ساعت 15:5 توسط زهراامینی |