یادبادکودکی

خط خطی های زهرا

سلام.من شاعریانویسنده نیستم بلکه حرفهایی که ذهنم رودرگیرکردن روبرروی کاغذمیارم.امیدوارم خط خطی های من یه روزی دوای دردخاطرات من بشن.

یادبادکودکی

سلام دوستان عزیز

امروزدلم گرفته،به یادکسی افتادم که تمام خاطرات تلخ وشیرین کودکیمان باهم بودولی امروزکه بزرگ شده ایم دنیایمان باهم بسیارغریبه وبیگانه است.دلم برای بادورقصمان درمیان بادتنگ شده .کاش هیچ وقت بزرگ نمی شدیم....

من زخمی بردستانت زدم وقطره خونی جاری شدوتوخانه عشقم رادردنیابرایش به آتش کشیدی

توزخمی بردلم زدی وسیلابی جاری شدوحال توبگوکجای دنیارابرایش به آتش بکشم؟

توخون راباخشم تسکین دادی ومن درمانده بااشکهایم نمکی بودم برزخم دلم

تومیان آسمان بودی وعاشق او ومن میان زمین بودم وعاشق تو

توعاشق رقص برگ وبادبودی ومن عاشق رقص تودرباد.تودرمیان چرخش برگهامی رقصیدی وچه شیرین است رقص تودربادوبرگ وچرخشت درمیان آسمان قلب تاریکم وتوتنها روشنی قلب تاریک منی.

چشم هایش خیس بودش، فقلب اولبریزبودش،درمیان آسمان عشق اوتنهاوبی نظیربودش.



نظرات شما عزیزان:

رضا فلاح
ساعت21:34---24 ارديبهشت 1391
دلتون شاد و حال و حواتون بهاری .. انشالله
به میهمانی خاطره تلخ من در سایت شعر نو
دعوتید همدرد


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در چهار شنبه 21 ارديبهشت 1390برچسب:کودکی,دل تنگی, ساعت 15:41 توسط زهراامینی |